رضا پهلوی چگونه از سایه ی دارودسته ی فرح پهلوی گریخت؟ در گفت‌وگو ی اکبر کرمی و احمدعلی مسعودانصاری

Video Description

در خانواده ی پهلوی چه می‌گذرد؟ (۲۳) در گفت‌وگویی بسیار شنیدنی و دیدنی با احمدعلی مسعودانصاری که از کارگزاران دوران محمدرضاشاه و از نزدیکان شاه، فرح دیبا و رضا پهلوی بوده است، پرسیده‌ام: در خانواده ی پهلوی چه می‌گذرد؟ چه‌ گذشت؟ رضا پهلوی چه‌گونه کودکی کرد؟ چه کسانی در رشد، پرورش و کودکی او دست‌داشتند؟ از شیوه ی پرورش و آموزش او چه می‌دانیم؟ از کسانی همانند ژوال فویت، احمد اویسی و فریده دیبا که در کودکی و پرورش رضا پهلوی نقشی به‌سزا داشته‌اند، چه مانده و نوشته شده است؟ آیا ساختار سیاسی دریافتی از آن‌چه در زیر پوست شهر می‌گذاشت، داشت؟ آیا دولت شاهنشاهی می‌دانست در ایران چه می‌گذرد؟ دومینو ی فروپاشی ساختار پوشالی پادشاهی چه‌گونه آغاز شد؟ و نقش فرح پهلوی و داروپسته ی او در این داستان چه بود؟ آیا پرورش و آموزش رضا پهلوی بخشی از کاری بود که گروه فرح کمر به پیش‌برد آن بسته بود؟ در ساختاری که قانون اساسی مشروطیت تعطیل شده بود، بافتاری که همه چیز به محمدرضاشاه پهلوی می‌رسید، و در هم‌بودمانی که همه ی نهادها ی سنتی (مگر مذهب) از پا درآمده بود، شاهنشاهی ایران چه جای‌گاه و فرجامی می‌توانست داشته باشد؟ و در میان مردم، نیروها و سرکرده‌گان‌ مذهبی، دین‌کاران و کسانی که در بازار دین کاسبی می‌کنند به کجا می‌توانست برسد؟ مردم، دین‌سالاران و سیاهی‌لشکر این بارار مکاره چه نقشی در فروپاشی شاهنشاهی ایران بازی کردند؟ در زمانی و هازمانی (مکانی) که دیگر در ایران هیچ شاهی نمانده بود؟ این فروپاشی‌ها و ویرانی‌ها چه نقشی در دوران کودکی رضا پهلوی بازی کردد؟ و آیا در این بیابان خشک دلیری، شوربختی و مردی از کودک درون رضا پهلوی چیزی درخور به‌جامانده است؟ که بتواند نفس بکشد؟ با آن‌که احمدعلی مسعود انصاری گفتارها و نوشتارها بسیاری در باره ی خانواده ی پهلوی و خود محمدرضاشاه داشته و پراکنده است، با این همه هنوز خبرها ی جدید و خاطره‌ها ی تازه و دست‌نخوره ی بسیاری مانده است که از محمدرضاشاه پهلوی، خانواده پهلوی و سامان گردانش قدرت در دوران پهلوی نمی‌دانیم و نشنیده‌ایم؛ همه ی تلاش‌ من آن است که به برخی از گوشه‌ها ی تاریک و دست‌نخورده ی این خانواده بپردازم و خبرها ی خوش‌و‌ناخوش تازه بیاورم. در این رشته گفت‌وگوها که امیدوارم ادامه یابد، با کسی که از نزدیکان و اندرونی ی محمدرضاشاه بوده است و او را در لحظه‌لحظه ی برآمدن و فروافتادن از نزدیک دیده، شنیده و پاییده است، در تکاپو ی آن خواهیم بود و ماند که بر برخی از گوشه‌ها ی تاریک تاریخ سیاسی ایران نور بپاشیم و جریان‌ها ی سیاسی جاری در ایران ام‌روز را برجسته کنیم؛ و امیدواریم به گذار کشتی توفان‌زده ایران به ساحل آرامش و سامانش کمک کند. احمدعلی انصاری که در خانواده ی پهلوی احمد نامیده می‌شد، از فرزندان محمدعلی مسعودانصاری است که یکی از دیپلمات‌ها ی بلندپایه ی دوران پهلوی بود. احمدعلی بسیار هوشمند، مذهبی و هم‌چنان وفادار به محمدرضاشاه است؛ اما آشکارا وفاداری او به مردمان ایران، منافع ملی و سرفرازی ایران بیش‌تر است و پیش‌تر می‌رود. تا آن‌جا که احمدعلی مسعودانصاری را به ایستاده‌گی در برابر رضا پهلوی و بازگشت سلطنت به ایران می‌کشاند. به باور احمدعلی سلطنت با کرامت شهربندی بی‌گانه است و از آدمی به جا ی انسانی آزاد و برابر و بلندبالا، فردی له‌شده، کوتاه، کوچک و خوار بر جای می‌گذارد. در داوری احمدعلی بازخورد این انسا‌ن‌شناسی ی خوارکننده است که همانند بوم‌رنگی بازمی‌گردد و پادشاه و‌ پادشاهی را هم خوار می‌سازد؛ خار می‌کند؛ می‌شکند؛ کوچک و تنها می‌گذارد؛ و سرانجام از پای درمی‌آورد. با هم‌رسانی و بازخوردها ی خود به این گفت‌وگو ادامه دهید و بخشی از جریانی باشید که راه می‌برد و نه راه برده می‌شود. از پسند (ساب‌سکرایب) این کانال که کانالی برای شنیدن صداها ی تازه است هم کوتاهی نکنید؛ همه ی را‌ه‌ها ی بزرگ با همین گام‌ها ی کوچک آغاز می‌شود. https://t.me/KaramiAk